تکنیک های حدس زدن خردمندانه
یکی از مفید ترین و موثرترین تکنیک های آموزشی ، تکنیک های جایگزین می باشد . استراتژی های جایگزینی به زبان آموزان کمک می کند تا محدودیت های زبانی خود را شناخته و از زبان خارجی که می آموزد به نحو کاربردی تری برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده کند .
تکنیک حدس زدن خردمندانه بدین معنی است که زبان آموز برای برقراری ارتباط علی رغم محدودیتهای دانش دستوری و واژگانی با کمک سرنخ های زبانی می تواند ارتباط موثرتر و کاراتری را با دنیای خارج داشته باشد . مقطعه از سرنخ های زبانی ، عناصر کلامی و نوشتاری است حال آنکه سرنخ های غیر زبانی بیشتر شامل دانش فهم و درکی ، موقعیتی و دانش عمومی می باشد .
فهمیدن و پاسخ دادن
تکنیک حدس زدن پاسخی است بر این باور که زبان آموزان برای فهمیدن و پاسخ دادن انگلیسی زبانان نیاز به دانستن تک تک کلمات دارند ، اما در واقع آنها می توانند حجم زیادی از مطالب را در هنگام شنیدن و دیدن دریافت نمایند و بدون دانستن تک تک مطالب آن را کامل متوجه شوند . با اطمینان کامل می توان گفت که هر زبان آموزی می بایست استفاده صحیح از این تکنیک را بداند . گرچه این تکنیک بیشتر برای سطوح مبتدی و متوسط کاربردی می باشد ، اما این امکان وجود دارد که در سطح پیشرفته نیز زبان آموز عبارات یا بخش هایی از مطالب شنیده شده و یا خوانده شده را نفهمد و سردرگم شود که در این موارد تکنیک حدس زدن بکار می آید .
لفظ خردمندانه بر این امر تاکید دارد که این تصمیم می بایست منطقی و حساب شده باشد و به هیچ وجه حدس زدن کورکورانه و شانسی نیست بنابراین اصل حدس زدن باید معین و مشخص باشد . همانطور که در ابتدای این مقاله عنوان شد برای استفاده از این تکنیک ها دو نوع اطلاعات یا اصطلاحاً سر نخ ها صورت می گیرد :
سرنخ ها
اولین گروه اطلاعات همان سرنخ های زبانی است که شامل کلمات و عباراتی در زبان انگلیسی است که شما از قبل آنها را می دانستید و به شما کمک می کند تا در مورد بخش های جدید و غیر قابل فهم ، حدس درستی بزنید و مفهوم کلی و قابل استفاده از آن را درک نمایید . دانش فعلی زبان هر زبان آموز می تواند سرنخی برای فهم بهتر و کاملتر از آنچه که می شنود و یا می خواند باشد .
برای مثال دانستن پیشوندها ، پسوند ها ترکیبات کلمات جزء سرنخ هایی هستند که به شما در حدس زدن معنای کلمات جدید کمک می کند .
سرنخ های زبانی در خواندن متن و درک مطلب آن مفید و موثر است . برای مثال هر زبان آموز در متون خواندن بارها به کلمات ناآشنایی برمی خورد که کاملا برایش چه از لحاظ تلفظی و چه معنایی جدید است . مراجعه به دیکشنری در حین خواندن کاری وقت گیر و ناصحیح است .
نه تنها رشته افکار زبان آموز گسیخته می شود بلکه معمولا زبان آموز مجبور می شود جمله را دوباره از اول بخواند . که وقت بسیاری را از وی می گیرد . این روند مانع درک یکپارچه متن می شود و مفهوم کلی به درستی درک نمی شود . لذا بکار گیری تکنیک های اصولی مهارت خواندن در اینجا مورد نیازند که می توان به تکنیک حدس زدن معانی کلمات با استفاده از جملات قبل و بعد از آن اشاره کرد .
لحن گوینده
از طریق دیگر در زبان گفتاری ، گوینده با لحن خود ، حرکات دست و بدن حالت صورت و نحوه نگاه کردن مفاهیمی را فراتر از لغت در اختیار شنونده قرار می دهد که در بسیاری از موارد کلمات و نکات جدید را قابل حدس زدن می کند .
دومین گروه اطلاعات یا همان سرنخ ها به ما از طریق راه های غیر زبانی کمک می کند تا مفاهیم جدید را بفهمیم و بیاموزیم . برای نمونه نوع برخورد و لحن کلامی افراد اطلاعاتی را در مورد نوع رابطه صمیمیت آنها در اختیار شنونده می گذارد که به درک گفتار آنها کمک می کند.
در زبان گفتاری زبان بدن یعنی حرکات دست و صورت ، حالت چشمان و نگاه ، نوع ایستادن و یا نشستن ، مفاهیمی فراتر از مرز کلمات را در ذهن بیننده و شنونده ایجاد می کند و در بسیاری از موارد نکات و مفاهیمی که به صراحت بیان نشده اند را القا می کند . این سرنخ همچنین می تواند در فعالیتهای شنیداری از جمله آزمون ها نیز موثر باشند . نگرش مکالمه کنندگان نسبت به موضوع گفتگو ، موافقت و یا مخالفتشان ، پذیرش و یا عدم پذیرش به انجام کاری معمولا با سرنخ های غیر زبانی قابل حدس زدن می باشد .
همچنین موقعیتهای رخ داده در زندگی هر فرد سرنخی برای درک شرایط جدید ایجاد می کند ، مانند مطب دکتر ، مدرسه ، فروشگاه ، مهمانی که هر کدام تصویری را در ذهن به جای می گذراند که با استفاده از دانش عمومی و تجربی هر فرد در طول مکالمه ، جملات و کلمات جدید را قابل حدس می کنند .